«اگر فضا مرزهایی دارد،آیا فضای دیگری در آنسوی مرزها وجود دارد؟اگر فضامرز ندارد، پس آیا اشیا به طور نامحدود توسعه خواهند یافت؟» برنارد چومی
بحث در مورد كانسپت فضای سایبر و عوامل شكل دهنده آن، به یكی از دغدغههای معماری امروز تبدیل شده است. واژه فضا (Space) در اصطلاح فضای سایبر(Cyber space) وجود دارد و جزئی از آن است. اگر فضای سایبر به عنوان هنر ارتباط دهنده فضاها تصور شود، همه تئوریهای معماری موجود در مورد فضا، به نوعی با فهم فضای سایبر مرتبط خواهد بود.
فضاو مكان، اصلیترین موضوع تئوریهای معماری در ارتباط با فضای سایبر هستند؛ پست مدرنیسم، به عنوان یك دوره پیچیده روشنفكری، به تئوریهای معماری اجازه نفوذ به مباحث فلسفی را داده، موجی از مباحثات لفظی بهراه انداخته است. چنین بحثهایی در مورد فرضیات مربوط به معماری و ارتباط آن با فضا پرسش میكنند. بهطور واضحتر، تغییر در معنای واقعیت باید تاثیراتی از معماری داشته باشد. از آنجا كه فضای سایبر، فضایی مجازی است، پس معماری باید علاقمند به این بحث باشد؛ چرا كه فضای سایبر به نوعی تعریف مجدد سیستم نهیلیستی در معماری است و فرهنگ فضای سایبر، عقب نشینی از حقیقت است.
معماری هر گاه در جایگاه فیزیكی مورد تحلیل واقع شود، در مقایسه با فضای سایبر كه به حسب ماهیت ویژگی غیر فیزیكی دارد، دارای مختصاتی متضاد میشود، به این اعتبار، معماری فضای سایبر معنایی كاملا جدید مییابد. هر ابژه یا هر فضا با آنكه یك موجودیت خارجی مستقل است ولی در فرآیند ادراك، تبدیل به یك پدیده ذهنی میشود؛ در فرآیند این هویتسازی، از تصویر ادراكی و ذهنیت خود بهره گرفته و فضا را با آن میبینیم و این فرآیندی قیاسی است بین عینیتی موجود(object) با دادههایی از آن در ذهن ( subject).
در بسیاری مواقع اتفاق میافتد كه علم باورهای فرهنگی ما از واقعیت را دگرگون میكند؛ در نتیجه تصور ما از فضا را نیز دگرگون میسازد. سرعت تغییر و تحول در عرصه فنآوری بقدری سریع است كه هر كشف جدیدی قبل از آنكه فرصت توجه به آنرا داشته باشیم، تازگی خود را از دست داده است. تاثیر فرهنگی این فنآوری Technology)) ، نه تنها ایدهآلهای یك نسل را از نسل بعدی جدا میسازد، بلكه ایدهآلهای نسل جدید را نیز با همان سرعتی كه شكل گرفتهاند، تغییر میدهد.
ابزارهای تكنولوژیكی در هر مرحله از تكامل خود، گسترهای از مفاهیم گذشته كاربران و مفاهیمی از نسبی بودن تكنولوژی را بیان میكنند؛ بدین ترتیب مابین تكنولوژی و تولیدات فرهنگی یك رابطه دوطرفه (Feedback loop) به وجود می آید كه منجر به افزایش متغیر تاثیرات جدید میشود. تعدادی از این ابزارهای فنآورانه (Technological) به منظور مشاهده دنیاهای واقعی و مجازی به عنوان وسیله طراحی مورد استفاده قرار میگیرند. نرمافزارهایی وجود دارند كه پروسه تولیدات فرهنگی معاصر را شبیه سازی میكنند، جایی كه درآن گذشته و حال همزمان هستند و آینده پیشبینی نشده است.
ما در معماری دنیاهای مجازی را با استفاده از نرمافزارهای كامپیوتری تبدیل به واقعیت میكنیم، یک چنین معماری، در حین تعامل با محیط خود تبدیل به یك محصول فرهنگی میشود كه خود بخشی از پروسه، در جریان تكاثر فرهنگی است.
زبان مدلسازی مجازی (Virtuality Modeling language) استانداردی است جهت ساختن محیطهای مجازی سه بعدی بر روی شبكه جهانی (Web). میتوان توسط این تكنولوژی تخیلات و رویاها را ساخت و به دیگران نمایش داد. با استفاده از این تكنولوژی متقاعد میشوید كه در واقعیت دیگری قرار دارید و وقایعی را كه از نظر فیزیكی وجود ندارند را، تجربه میكنید. در این راه تحولات تكنولوژیك از جمله مصالح و تكنیكهای ساخت به عنوان ابزار به كمك معماری خواهند آمد.
زمانیكه در یك دنیای مجازی پیمایش میكنید، مكان و حالتی مشخص دارید؛ افراد دیگری كه همزمان از این محیط دیدن میكنند میتوانند این اطلاعات مربوط به شما را دریافت كرده و كاراكتر شما را در حالی كه حركت میكنید ببینند و همینطور اطلاعات مربوط به آنها میتواند به شما منتقل شود.
معماری در معنای كالبدی كلمه جهت برقراری روابط حسی نیازمند عوامل متعددی است و مهمترین این عوامل برای فهم ما از معماری زمان و شكل هستند. در تحلیل فیزیكی معماری، آنچه نظام مصالح را دیكته میكند حضور انسان است و آنچه كه فرم آن نظام را دیكته میكند، زمان حضور. چنین فرم، نظام یا بینظمی (نظام لزوما به یك نظم اشاره ندارد) اساس معماریهای بومی هستند؛ با این وجود در فضای سایبر، بر خلاف فضای فیزیكی، حضور در فضا بر اساس نظام درك می شود و مصالح و ساختار به مفاهیم نظم میبخشند.
خلق معماری از فضای سایبر بسیار آسانتر و مطلوبتر از دادن فرمی معنی دار به ماتریس فضای سایبر است. استانداردها و اصول مختلفی كه امروزه در دست هستند، یك نظام منسجم معماری را شكل نمیدهند؛ این اصول حتی پاسخگوی عملكرد فنآوریهای وابسته نیز نیستند.
در تعریف یك مدل معمارانه برای طراحی فضای سایبر، یكی از اهداف نخست باید شناسایی فرم باشد؛ فرمی كه قابل دیدن، لمس كردن و شنیدن در دنیای مادی باشد. حال پرسش این است كه آیا میتوان مرزهای فضای سایبر را در ایدههایی از شكل و فرم یافت یا نه. گرچه، مفهوم فرم در فضای سایبر ممكن است متفاوت باشد، اما به طور عرفی فرم را میتوان اینطور تعریف كرد: «شكل و ساختار، زیبایی، كمال وجودی هرچیز یا هر آنچه كه دارای این ماهیت، رفتار، چیدمان، نظم، شرایط ذهنی یا فیزیكی باشد، طبیعت لازم جسم كه از طریق ماده تشكیل دهنده آن قابل تشخیص است.».
ما نیاز به شناخت ماهیت فضای سایبری داریم كه آنرا شكل می دهیم. آیا تا به حال فكر كردهاید فضایی كه میسازیم مشابه فضای شهری است یا روستایی؟ یا آیا آن مفاهیم مكانی برای فضای رویاهای دیجیتالی نیز مناسبند؟ آیا دنیای رویاهای زیبا لزوما روستایی نیستند؟ همانطور كه دنیای كابوسهای شبانه شهریند؟
لوكوربوزیه در كتاب «شهر فردا» مطرح میكند: «شهر یك ابزاراست. شهرها دیگر عملكرد را نخواهند داشت، آنها بیهوده هستند، آنها به روح ما تعرض میكنند. عدم وجود نظامی كه در همه جا حضور داشته باشد ما را آزار میدهد و احساس بزرگی و شان ما را تحقیر میكند. شهرها دیگر برای ما ارزشمند نیستند....».
در مورد حس بیمكانی در تئوریهای شهری و از دست رفتن علاقه مردم نسبت به فضاهای عمومی بسیار شنیدهایم. با این وجود به نظر میرسد كه توصیف آرمان شهر برای فضای سایبر درست باشد. زیرا كه فضای سایبر با محدودیتهای تحمیل شده توسط مكان های عمومی رایج با در نظر گرفتن واقعیت فیزیكی آنها، در تضاد مستقیم است. فضای سایبر به عنوان یك جامعه مدلسازی شده در خارج از سیستم زمانی ما واقع شده، در هر جا وجود دارد، همانطور كه مخالف حضور در اینجا و اكنون است!
فضای سایبر، در مقابل دنیای مادی كه درآن فقط افراد دارای قدرت میتوانند به هر جنس و نژادی درآیند، به یك بهشت تبدیل شده است. حال پرسش مهم این است كه آیا رویكرد ما به فضای سایبرنوعی گریز است یا نه؟ آیا این گریز جلوهای از نارضایتی است، یا امید به تغییرات اجتماعی در محدوده دنیای مادی یا سرپیچی و ترك كامل سنت است؟! در این جاست كه فهم آن از دیدگاه معماری به طور خاصی مشكل میشود، زیرا معماری دنیای مادی ما است.
از همه تغییرات شایع فرهنگی كه ممكن است در رابطه با فضای سایبر بحث شود، یكی با ظاهر معمارانهتر، تغییر در ماهیت فضاهای عمومی است، فضای سایبر دقیقا در همان نقطهای شكل میگیرد كه تعاریف مرسوم از فضای عمومی -یك مكان فیزیكی مانند بناهای تاریخی، خیابان و یا میدان شهر- ناموفق هستند. معماری باید در پی بررسی علل شكست این فرمها باشد و اینكه چرا اشتیاق مردم نسبت به اجتماعات مجازی جدید، روز به روز افزایش مییابد. آیا فضای سایبر قصد دارد به فضایی آرمانی در ذهن جامعه تبدیل شود؟ توماس مور (Thomas More) فضای سایبر را مانند یك مكان عمومی، ضد فضا (Anti-Spatial) تشریح میكند، مكانی كه مردم میتوانند هر فرمی رادرآن تصور كنند و آزادی آنها توسط واقعیات فیزیكی محدود نمیشود.
در حال حاضر فضای سایبر تنها پاسخگویی به یكی از نیازهای فضای عمومی را ممكن میسازد: «ارتباط، بخصوص اطلاعات چند منظوره، اصلیترین ركن نوع بشر». در این فضا، خدمات اطلاعاتی بدون هیچ محدودیت زمانی و مكانی انجام میشود. معماری مبتنی بر مكان محوری به پایان میرسد؛ معماری فضای مبتنی بر تغییر تكنولوژیكی زمان و مكان، و ساختهای قابل دسترسی همزمان برای همگان است. چنین اجتماعاتی از قلمرو مخاطبین شهری خود در فضای جغرافیای شهر فراتر میروند و مخاطبین وسیعتر و پراكندهتری را مورد توجه قرار می دهند. در غیاب ارتباطات اجتماعی، فضای سایبر تمایل به ایجاد حسی جدید از ادراك و ارتباط دارد. با این حال فضای سایبر قادر نیست كه تجریبات حسی انسان راافزایش دهد، درست همانطور كه هوش مصنوعی هیچگاه نمیتواند از ذهن انسان فراتر رود. معماری، برای پاسخگویی به این خواستهها و دستیابی به تجارت صحیح و آنچه كه بتوند اعتماد عموم را جلب كند، در نظر گرفته شده است. و این جایی است كه سوال برخورد معماری و فضای سایبر بسیار بجاست، خوشایندبودن فضا... نحوه تجربه آن... بی مكانی در فضا....
فضا مساله محوری و بنیادی معماری آینده خواهد بود؛ بنابراین معماری نیز باید مانند تمامی دگرگونیهایی كه در دهههای اخیر شاهد آن بودیم، نو و دگرگون گردد. معماری باید به مثابه یك زبان عمومی كه قابلیت تطبیق روحیات و هویتهای افراد را دارد، با محیط اطراف و انسان رابطه برقرار كند.
فضای سایبر لابیرنتی است با دیوارهای نرمافزاری؛ در این فضا مقولهها بر اساس توصیفات مشابه آنها از فضا، با هم تركیب میشوند، «هویت فردی» و «ذهنیت» موضوعاتی هستند كه با توسعه شبكه اینترنت ظاهرشدهاند. این فضا یك محصول كاملا مجرد ذهنی است.
فضای سایبر یك مرز جدید، فرصتی جدید برای رهبران سیاسی و به مثابه نردبان پیشرفت استعمار است؛ ما از طریق بی فضایی سایبر و فقط با ذهنیت ضعیفی از خانه، سفر میكنیم.